مناظر معراج

  • ۱۲:۰۰

منظره‌ی اول

معراج زیبایی پیش روی پیامبر قرار داده شد و معراج عبارتست از «نردبانی» که خلایق نظیر آن را ندیده اند. پیامبر  همراه با جبرئیل از آن بالا رفت تا این که به آسمان اول رسید که همان آسمان دنیا است. جبرئیل از ملایک آسمان دنیا خواست که درهای آن را باز کنند، آنگاه کسی ندا زد: تو کی هستی؟ گفت: من جبرئیل هستم. ندادهنده گفت: چه کسی همراه تو است؟ جبرئیل گفت: محمد همراه من است: گفت: آیا محمد مبعوث داشته شده؟ جبرئیل گفت: آری!

سپس درهای آسمان دنیا بر روی آن‌ها باز شد و پیامبر نگاهی به اطراف انداخت که ناگهان مردی را دید که در طرف راست و چپش ارواحی قرار دارند. و هنگامی که به ارواح سمت راستش نگاه می‌کند لبخندی می‌زند و می‌گوید: روح پاکی است، آن را در «علیین» قرار دهید. آنگاه دری باز می‌شود و بوی خوبی از آن به مشام می‌رسد تا آن روح در آن داخل می‌شود. و هنگامی که به ارواح سمت چپش نگاه می‌کند دلتنگ شده و اخم می‌کند و می‌گوید: روح خبیث است که باید آن را در «سجین» قرار دهید. آنگاه دری باز می‌شود و از آن بوی کریهی به مشام می‌رسد و آن روح خبیث در آن داخل می‌شود.

رسول خدا در باره‌ی آن شخص و آن ارواح و آن دو در سؤال کرد و جبرئیل در جواب گفت: آن شخص پدر تو، آدم  است. و آن ارواح فرزندانش هستند که ارواح سمت راست بهشتی و ارواح سمت چپ جهنمی می‌باشند. و چون به بهشتیان می‌نگرد، تبسم می‌کند و چون به جهنمیان می‌نگرد، غمگین و اخمو می‌شود، و اما آن دو در، دری که در سمت راست بود، در بهشت است، و دری که سمت چپ بود، در جهنم است.

آدم  به محمد  خوش‌آمد گفت و به او گفت: خوش آمدی ای پسر صالح و پیامبر صالح. پیامبر  هم به لفظی زیباتر جواب سلام وی را داد. سپس به جانب منظره‌ی دیگر از مناظر معراج روان شد. منظره‌ای که مسلمانان باید از آن درس عبرت بگیرند.


منظره‌ی دوم

پیامبر  سفره‌هایی فراوانی را دید: که بر روی آن‌ها گوشت‌های قطعه قطعه شده قرار دارد، اما با این حال کسی به آن‌ها نزدیک نمی‌شود و از سوی دیگر، سفره‌های دیگری را دید که بر روی آن‌ها گوشت‌های گندیده و متعفن و فاسدی قرار داشت، جالب آن که مردمانی هم بر سر آن‌ سفره‌ها نشسته و برای خوردن آن گوشت‌های گندیده باهم به رقابت می‌پردازند و اصلاً کاری به آن گوشت‌های لذیذ و قطعه قطعه شده ندارند. به همین خاطر پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! اینان کیستند»؟

جبرئیل  گفت: این وضعیت مردمانی از امت تو است که رزق حلال و پاک را کنار می‌نهند و از آن تناول نمی‌کنند، بلکه برعکس به مال حرام روی می‌آورند و از آن می‌خورند.


منظره‌ی سوم

سپس رسول خدا  در ادامه‌ی سیر خود، با مردمانی برخورد که لبان‌شان بسان آرواره شتر به نظر می‌رسید و کسی می‌آمد و دهان‌شان را باز می‌کرد و تکه‌ای از گوشت فاسد را در آن می‌انداخت که آن تکه گوشت بسان آتش درآمده و معده‌های آن‌ها را می‌سوزاند، لذا آن‌ها از شدت سوزش داد و فغان کرده و به خدا پناه می‌برند، اما کسی نیست که آن‌ها را کمک نماید تا این که (آنچه را در شکم دارند بیرون می‌آید) پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! اینان چه کسانی هستند»؟

جبرئیل  گفت: اینان کسانی هستند که اموال و دارایی یتیمان را به ناحق و از روی ظلم می‌خوردند. در حقیقت اینان آتش را در شکم‌های خود می‌خوردند و به درون آتش خواهند رفت.


منظره‌ی چهارم

پیامبر  راهی را مشاهده فرمود: که به آتش منتهی می‌شد و آل و قوم فرعون از آن می‌گذاشتند، آن‌ها صبحگاهان و شامگاهان بر آتش عرضه می‌شدند. و در اثنای مرور از آنجا اقوامی را می‌دیدند: که شکم‌شان مثل خانه باد کرده و تا می‌آمدند به خود حرکتی بدهند می‌افتادند و می‌گفتند: خدایا! روز قیامت را به تأخیر بینداز، خدایا! قیامت را برپا مکن! آنگاه آل فرعون با پاهایشان آن‌ها را هل می‌دادند. پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! اینان چه کسانی بودند»؟!

جبرئیل  گفت: اینان همان افرادی از قوم تو هستند که معامله‌ی «رباآمیز» انجام می‌دادند.

«کسانی که ربا می‌خوردند، روز رستاخیز از گور برنخیزند مگر به مانند کسی که از دیوانگی، دیو او را زده باشد».


منظره‌ی پنجم

رسول خدا  در ادامه‌ی سیر خود، اقوامی را مشاهده کرد که گوشت پهلویشان را می‌بریدند، سپس به هریک از آنان گفته می‌شد:

از این گوشت بخور، چنانکه تو گوشت برادرت را می‌خوردی.

آنگاه پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! اینان کیستند»؟!

جبرئیل  گفت: اینان کسانی از امت تو هستند که به پدیده‌ی «غیبت» گرایش و تمایل داشتند، در واقع غیبت‌گویی آنان به مثابه‌ی آن بود: که هریک از آنان داشت گوشت برادر مرده‌ی خود را می‌خورد.


منظره‌ی ششم

در این قسمت پیامبر  اقوامی را مشاهده کرد: که عده‌ای با سنگ‌هایی به سرشان می‌زدند و هر دفعه که سرشان ضربه می‌خورد، شکسته می‌شد. و پس از شکسته‌شدن دوباره به حالت عادی باز می‌گشت و بازهم با سنگریزه سرهای آن‌ها را می‌کوبیدند و این عمل همچنان ادامه می‌یافت. آنگاه پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! اینان کیستند»؟!

جبرئیل  گفت: اینان مسلمانانی بوده اند که به خوبی به ادای نمازهایی واجب نمی‌پرداختند و آن‌ها را چون بار سنگینی بر دوش خود احساس می‌کردند.


منظره‌ی هفتم

در این مرحله رسول خدا  اقوامی را مشاهده نمود که عورت بدن خود را با تکه (لباسی) می‌پوشاندند و بسان شتر در حال چریدن بودند و در عین حال خارهای جهنم و درخت زقوم و سنگ‌های آن را می‌خوردند. پیامبر  گفت: «ای جبرئیل! اینان کیستند»؟

جبرئیل  گفت: اینان کسانی هستند که از دادن زکات اموال‌شان خودداری می‌کردند. و در واقع خداوند هیچ ظلمی در حق آن‌ها نکرده است و نباید چنین تصور کرد، که خداوند در حق بندگان خود ظلم روا می‌دارد.


منظره‌ی هشتم

در این مرحله پیامبر  مردی را دید، که کوله باری از هیزم را جمع کرده بود، اما نمی‌توانست آن‌ها را حمل نماید، ولی با این حال بازهم به جمع‌آوری هیزم بیشتری می‌پرداخت. و این به علت کثرت و از دیاد گناهان وی می‌باشد.

آنگاه پیامبر  فرمود: «ای جبرئیل! این چیست»؟

جبرئیل  گفت: این مسلمانی است که مردم امانت‌های خود را به او می‌سپردند ولی او در دادن آن‌ها به صاحبان‌شان امتناع می‌کرد، در حالی که اسلام مسلمانان را به مقوله‌ی «امانت‌داری» فرا می‌خواند.


منظره‌ی نهم

در این قسمت – که واقعاً رعب‌انگیز است و مربوط به نقش و مسؤولیت زبان در حیات یک مسلمان است – رسول خدا  از کنار قومی گذشت که عده‌ای زبان‌ها و لبان‌شان را با قیچی آهنی می‌بریدند. سپس آن دهان‌ها به حالت سابق باز می‌گشت و دوباره کار بریدن با قیچی از سر گرفته می‌شد. و این کار همچنان ادامه داشت. پیامبر  فرمود: ای جبرئیل! این چیست؟

جبرئیل  گفت: اینان کسانی هستند، که در حیات دنیا یک لحظه دست از سخن‌چینی و فتنه‌سازی دست برنمی‌داشتند.


منظره‌ی دهم

در این مرحله، اطمینان و شادکامی خاصی پیدا می‌کنیم.

رسول خدا  مردانی را دیدند: که محصولات را در یک روز درو می‌کردند، اما باز محصولات دیگری جای محصولات درو شده می‌گرفت.

بدیهی است که کثرت درو و محصولات کشاورزی بر پایه‌ی مورد فوق، نشانه‌ی پاداش بی‌پایان خداوندی است.

چون پیامبر  آن‌ها را دید: به جبرئیل  گفت: «ای جبرئیل! اینان کیستند»؟

جبرئیل  گفت: اینان رزمندگان و مجاهدان اسلام هستند و در مقابل هر کار نیک که انجام داده اند، هفتصد برابر پاداش می‌گیرند.

به همین خاطر است که خداوند اعمال صالح و نیک را به دانه‌ای تشبیه می‌سازد که هفت خوشه پدید می‌آورد و در هرخوشه یکصد دانه می‌روید.

(البقره: ۲۶۱). «مثال کسانی که اموالشان را در راه الله انفاق می¬کنند، همانند دانه¬ای است که از آن هفت خوشه به ثمر می¬رسد و در هر خوشه، یکصد دانه است. و الله برای هر کس که بخواهد، چندین برابر می¬گرداند. و قدرت و رحمت الله فراگیر است و او، بس داناست».


منظره‌ی یازدهم

در این قسمت با منظره‌ای از مناظر بهشت برخورد می‌کنیم که از جانب خداوند تبارک و تعالی به مؤمنان نیک‌رفتار وعده داده شده است: پیامبر  به دره‌ای وسیع وارد شد، که از آن نسیم خنکی می‌وزید و در عین حال بوی مسکی از آن به مشام می‌رسید که نظیر آن در دنیا وجود نداشته و ندارد. ایشان صدایی از جانب آن دره شنید. به همین خاطر به جبرئیل  گفت: «این نسیم خنک و دلپذیر و آن مسک و آن صدا چه باید باشند»؟

جبرئیل  گفت: این صدای بهشت است که می‌گوید: خدایا، آنچه را که به من وعده داده‌ای برایم بیاور! چه اتاق‌ها، و پارچه‌ها و لباس‌های ابریشمی ظریف، لؤلؤها، مرجان‌ها، نقره‌ها و طلاها، لیوان‌ها و بشقاب‌ها، تنک‌ها و پیاله‌ها، عسل‌ها و آب‌ها و شراب‌ها و شیرهای من رو به فزونی نهاده است. پس آنچه را که به من وعده داده‌ای برایم بیاور.

آنگاه خداوند عزوجل می‌گوید: هر مرد و زنی را به شرط آن که مسلمان و مؤمن باشند و به من و به پیامبرانم ایمان آورده و به انجام اعمال صالح همت گمارده و به هیچ عنوان شریکی برایم قایل نشده باشد، به تو اختصاص خواهم داد. در واقع هرکس که از من بترسد امنیت دارد و اگر نیازی از من بخواهد، آن را برآورده خواهم ساخت و هرکس بر من توکل ببندد، برایش کافی هستم، این من هستم خدای یگانه و بی‌همتا، و همیشه سرقول و قرارهای خود خواهم ماند، و این مؤمنان هستند: که رستگار می‌شوند، و به راستی مبارک است خداوند سبحان که بهترین خالق است!

بهشت گفت: راضی شدم.


منظره‌ی دوازدهم

در این قسمت با منظره‌ای از مناظر جهنم مواجه می‌شویم که امیدواریم در پرتو لطف الهی از آتش سوزان آن در امان بمانیم: پیامبر  به دره‌ی وسیعی وارد شد که از آن سرو صدای ناهمگون و بوی کثیفی می‌آمد. آنگاه وی فرمود: «ای جبرئیل! این بو و آن صدا چیست»؟

جبرئیل  گفت: این صدای جهنم است که می‌گوید: خدایا، به قول‌هایت عمل کن، چه زنجیرها و دستبندها و آب‌های داغ و خارها و آتش‌ها و عذاب‌های من رو به کثرت نهاده است و دیگر کاسه صبرم لبریز شده و آرام و قراری برایم باقی نمانده است.

آنگاه خداوند تبارک و تعالی می‌گوید: هرکس چه زن و چه مرد که یگانگی و اولوهیت من را نپذیرد و سر در بیابان کفر و بی‌دینی نهد و به فساد و بی‌بندوباری روی آورد و به انسان‌ها ظلم نماید و روز قیامت و حساب را انکار نماید، او را به تو اختصاص خواهم داد.

آتش گفت: من هم راضی شدم.

از خداوند می‌خواهیم که ما را از شر جهنم مصون نگاه بدارد و در عین حال ما را در راستای اجتناب‌ورزی از معاصی و انجام عبادت توفیق بدارد، مناظری را که مشاهده فرمودید، همگی متعلق به آسمان دنیا بود، حال می‌بایست بدانیم که در آسمان دوم چه رخدادهایی روی داده است. این درست همان چیزی است که در صفحات آینده مشاهده می‌کنیم.


*************************************


نام کتاب: چشم‌اندازی به معجزات پیامبران(از منظر قرآن و تاریخ)/ تألیف: عبدالمنعم هاشمی/ ترجمه: سید رضا اسعدی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Muslimoon