- شنبه ۴ آذر ۹۶
- ۱۱:۰۰
اولین مواجهه نظامی میان پیامبر (ص) و یهودیان پس از واقعه بدر و در شوال سال دوم هجری روی داد. اما رفتار یهود پیش از این تاریخ نیز نشاندهندهی عدم پایبندی آنان به عهد و پیمان خود با مسلمانان و فتنهانگیزی و همکاری با دشمنان پیامبر (ص) میباشد که به مواردی از آنها اشاره میکنیم:
از حرکتهای تبلیغی یهود برای دلسرد کردن مسلمانان و ایجاد شک و تردید در ایمانشان، این بود که گروهی از آنان در اول روز نزد پیامبر میآمدند و ظاهراً اسلام میآوردند و در آخر روز از دین برگشته و مرتد میشدند. آنان در برابر اسلام آوردن امثال عبدالله بن سلام و مخیریق میگفتند: «این افراد، اشرار ما بودند که اگر از خوبان بودند، آیین پدران خود را رها نمیکردند.» با مرگ یکی از انصار (ابو امامه اسعد بن زراره خزرجی) در ماههای اول هجرت گفتند: «اگر محمد پیامبر بود یار او نمیمرد»
در بیاحترامی به پیامبر (ص) به جای جمله «سمعنا و أطعنا» خطاب به ایشان میگفتند: «سمعنا و عصینا» و یک بار گروهی از آنان به منزل پیامبر (ص) وارد شدند و به جای واژه سلام کلمه سام را که به معنی مرگ است بر زبان راندند. پیامبر (ص) در برابر اینگونه آزارها و طعنهها و تمسخرها همچنان صبر و بردباری پیشه کرده، با آنان ناصحانه برخورد میکرد و حتی با هدف هدایت ایشان، گاه در اماکن علمی یهود موسوم به «بیت المدارس» حاضر میشد و با علمای آنان مانند عبدالله بن صوریا، ابویاسر بن أخطب و وهب بن یهودا به مباحاثات کلامی میپرداخت.
اما یهود به این نوع اقدامات اکتفا نکردند و در مرحله بعدی مخالفت خود، به همکاری و همدلی با دیگر دشمنان پیامبر (ص) روی آوردند که این امر برخلاف پیماننامه بود و عهدشکنی به حساب میآمد. به عنوان مثال: هنگامی که زیدبنحارثه و عبدالله بن رواحه خبر پیروزی بدر را به مدینه آوردند، یهودیان به همراه منافقین منکر این خبر شدند و برای تضعیف روحیه مردم میگفتند: «محمد و اصحابش کشته شدهاند و زید هم گریخته و از ترس هذیان میگوید». کعب بن اشرف از شعرای یهود، در رثای کشتگان قریش در بدر اشعاری سرود و برای همدردی با آنان و تحریکشان به جنگ مجدد با پیامبر (ص)، به مکه رفت و هنگامی که ابوسفیان برای جبران شکست بدر به اطراف مدینه حمله آورد (غزوه سویق)، مهمان یکی از بزرگان بنی نضیر به نام سلام بن مشکم شد و وی از ابوسفیان پذیرایی کرد و اسرار مسلمانان را در اختیار او نهاد و ابوسفیان اشعاری در باب بخشندگی و مهماننوازی او سرود.
در واقعه احد با انتشار خبر حرکت قریش به سوی مدینه، یهودیان با همکاری منافقین به شدت شایعه پراکنی و مردم را دلسرد میکردند و پس از نزول قریش در احد، ضمن دسیسهچینی علیه مسلمانان، قریش را برای حمله به مدینه تشویق و ترغیب میکردند و اسرار نظامی مسلمانان را به آنان میدادند. پس از شکست مسلمانان در احد هم، آنان را شماتت میکردند و سخنان درشت بر زبان میراندند، از جمله میگفتند: «محمد طالب مُلک است و هیچ پیامبری چنین شکستی نخورده است، هم به خودش آسیب رسید و هم به اصحابش».
هم چنین با هدف ایجاد تفرقه و جدایی میان اصحاب پیامبر (ص) خطاب به آنان میگفتند: «آنان که از شما کشته شدند اگر با ما مانده بودند کشته نمیشدند.» این طعنهها به حدی بود که برخی از اصحاب پیامبر (ص) خواهان برخورد شدید با یهودیان شدند، اما پیامبر (ص) آنان را به صبر و شکیبایی فراخواند و یادآور شد که یهود در ذمه و پناه مسلماناناند. قرآن یهودیان را مشوق و ملجأ منافقین دانسته و از آنان به عنوان «شیاطین» منافقین نام برده است.
یهودیان از اتحاد ایجاد شده میان اوس و خزرج و کنار نهادن اختلافات قدیمی توسط آنان، به شدت ناخشنود بودند و سعی در زنده کردن آن اختلافات داشتند. یک بار یکی از شیوخ یهود به نام شاس بن قیس که کینه شدیدی با اسلام داشت بر جماعتی از انصار گذشت و در جمع آنان نشست و شروع به یادآوری «یوم بعاث» کرد. بعاث آخرین جنگ میان اوس و خزرج در جاهلیت بود که در آن اوس بر خزرج پیروز شده بود. با یادآوری آن جنگ، کینهها زنده شد و گروهی از اوسیان و خزرجیان به هم درآویختند و مفاخرات جاهلی را از سر گرفتند و چیزی نمانده بود که آتش فتنهای میان آنان شعلهور گردد، که با حضور رسول خدا (ص) و یادآوری نعمت اسلام و اتحاد و الفتی که میانشان برقرار شده است، به خود آمدند و از کرده خود پشیمان شدند و فتنه یهودیان ناکام ماند.
با این حال، پیامبر (ص) در برابر موج آزارها و کارشکنیهای یهودیان و همکاریشان با دشمنان اسلام، مادامی که علناً پیمان شکنی نکرده و دست به شمشیر نبرده بودند، شکیبایی و مدارا پیشه کرد و تحملشان نمود. اما یهودیان که تاب گسترش روزافزون اسلام را نداشتند و منافع خود را در خطر میدیدند، به این حد از عداوت قانع نشدند و به ویژه پس از تغییر قبله از بیتالمقدس به سوی کعبه (رجب سال دوم هجری) و متعاقب آن پیروزی بدر (رمضان همان سال)، مخالفت خود را علنی کردند و از مرحله مبازه فکری و زبانی وارد مرحله جدیدی شدند که همان پیکار نظامی با مسلمانان بود.
قبایل سه گانه یهود و یک به یک و به دنبال هم پیمان گسستند و در برابر پیامبر (ص) صفآرایی کردند. جبهه جدیدی علیه مسلمانان گشوده شده بود و صدای طبل جنگ از قلعههای یهود به گوش میرسید.
منبع: رحمت نبوی، خشونت جاهلی (رویکردی نو به رفتار پیامبر با مخالفان)/ مؤلف: دکتر صابر اداک / انتشارات کویر