زندگی نامه معاذ بن جبل رضی الله عنه

  • ۰۱:۰۰

نام و نسب


ایشان معاذ پسر جبل انصاری خزرجی امام پیشگام در علم حلال وحرام در اسلام بودند.


ویژگی های جسمانی


حضرت معاذ رضی الله عنه چهره بشاش و زیبا داشته، دندان های او از سفیدی می‌درخشید، چشمانش همیشه سرمه کرده بود. کعب بن مالک در موردش فرمود: او رضی الله عنه جوان شجاع و زیبایی بود که از همه جوانان قومش برتر بود و هر چه از خداوند می خواست برایش داده می شد و در همه غزوات حضور داشت و به غزوه بدر در حالی حضور یافت که بیست و یک ساله بود.


مسلمان شدن


حضرت معاذ رضی الله عنه همراه هفتاد نفری بود که به مکه آمدند تا با پیغمبر صلی الله علیه وسلم بیعت نمایند و اسلام را بپذیرند، لذا حضرت معاذ از سعادتمندان خوش شانس است که وقت بیعت با رسول خدا صلی الله علیه وسلم دستش به دست راست او نهاد تا از جمله پیش قدمان در اسلام باشد، بعد از این حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه همراهی دوستش معاذ بن عمرو بن الجموح، به محضی که به مدینه برگشتند بسوی الله و رسول او دعوت را آغاز کردند و اهل مدینه را با شوق و صداقت به ایمان به طرف اسلام فرا میخواندند.


عرب ها قبل از اسلام عادت داشتند که بزرگان و ثروتمندان شان برای خود بت های مخصوصی می ساختند و در خانه های شان می پرستیدند و معاذ بن عمرو این کار پدر خود را دیده همراه دوست خود معاذ بن جبل توافق نمود که بت عمرو بن جموح را به تمسخر بگیرند تا شاید عمرو متوجه شده و از خواب غفلت بیدار شود و بداند که این بت مالک هیچ نفع و ضرری نمی باشد. لذا هر دو، شبانگاه بت را گرفته و در گودالی که کثافات و پلیدی داشت انداختند، عمرو بن جموح صبح بت خود را نیافت به جستجو پرداخت تا بالآخره آن را در بین کثافات افتاده دید همین طور هر شب آنان چنین می کردند تا که عمرو ناراحت گردید و شمشیر را به گردن مناف (بت) آویزان نمود و گفت: اگر در تو خیری وجود دارد از خود دفاع کن.


صبح دیگر باز هم عمرو بتش را نیافت در حال به طرف گودالی رفت که آنجا افتاده است؛ اما حالا تنها نیست بلکه همراه سگ مرده به یک ریسمان بسته شده است.


وقتی این حادثه غم انگیز را دید خیلی غمناک گردید، عمرو در این حالت غضب و ناراحتی بود که عده از بزرگان مدینه که به اسلام گرویده بودند به آنجا نزدیک شدند و شروع نمودند به پند دادن به عمرو بن جموح و عقل و قلبش را مخاطب قرار داده و پروردگار یکتای بی همتا را برای او یاد آور شده و برایش واضح ساختند که این بت هیچ نفع و ضرری رسانیده نمی تواند و حتی برای خود مالک هیچ نفع و ضرری نمی باشد.


بالآخره عمرو بن جموح راهیاب شد و به دین مبین اسلام مشرف گردید و باعث اصلی مسلمان شدنش آن تلاش های پسرش معاذ بن عمرو همراه معاذ بن جبل رضی الله عنهم بود.


جایگاه علمی حضرت معاذ بن جبل رضی الله عنه


او رضی الله عنه از جمله کسانی بود که قرآن را در زمان پیامبر صلی الله علیه وسلم جمع و تدوین نمودند، رسول گرامی صلی الله علیه وسلم در موردش فرمود: قرآن را از چهار نفر بیاموزید از آن جمله یکی حضرت معاذ را ذکر نمود؛ لهذا اهلیت این فرموده رسول خدا را کمائی کرد که فرمود: دانا ترین امتم به حلال و حرام معاذ بن جبل است.


و هم چنان رسول معظم اسلام فرمودند: مهربان ترین امتیانم ابوبکر، نیرومندترین آنان در حفظ دین خدا عمر، راستگوترین و باحیاترین شان عثمان، اجرا کننده ترین شان علی و دانا ترین آنان به علم فرایض (میراث) زید بن ثابت، قـادرتریـن آنان به کـتاب خدا (قرآن کریم) ابی بن کعب و عالم ترین شان به حلال و حرام معاذ بن جبل رضی الله عنهم می باشد و ابو عبیده امین امت است، ابوهریره ظرفی از علم است و سلمان دریای علم می باشد که پایانی ندارد و هیچ کس از ابوذر راست گوتر و راست کارتر یافت نمی شود.


هر یک از این اصحاب جلیل القدر رسول خدا علامه و نشانه ای دارد و هر کدام داری صفاتی است که به آن متصف می باشد و برایش به حیث علامه قرار گرفته است.


مسروق می گوید: اصحاب رسول خدا را مانند حوض هایی یافتم که یکی یک گروه را سیراب می کند و دیگری دو گروه را سیراب می کند و دیگری طوری است که اگر همه مردم به آن رجوع کنند سیراب می شوند. نبی کریم صلی الله علیه وسلم در باره حضرت معاذ فرمود: در روز رستاخیز معاذ یک گام از دیگر مردم پیش قدم است یعنی حضرت معاذ رضی الله عنه در آن روز یک گام از علماء پیش می باشد.


بزرگان صحابه وتابعین از حضرت معاذ حدیث روایت نمودند مثل حضرت ابن عباس، ابن عمر، جابر انس و غیره رضی الله عنهم .


منزلت او نزد رسول معظم اسلام صلی الله علیه وسلم


به خاطر بزرگی و منزلت او نزد رسول خدا صلی الله علیه وسلم بود که وی را پـشت سر خـود سوار نـموده و برایـش گـفـت: یا مـعاذ بن جبل!


معاذ می گوید گفتم: لبیک یا رسول الله،


پس رسول خدا صلی الله علیه وسلم لحظه به راه رفتن ادامه داد وگفت: ای معاذ بن جبل: گفتم: لبیک یا رسول الله. فرمود: آیا میدانی که حق خدا بر بندگانش چیست؟


گفتم: خدا ورسولش بهتر می دانند،


ایشان گفتند: حق خدا جل جلاله بر بندگان اینست که او را بپرستند و هیچ شریکی به او قایل نباشند.


بعد از آن رسول خدا صلی الله علیه وسلم به سیرخود ادامه داد و بازهم فرمود: ای معاذ بن جبل!


گفتم: در خدمت حاضرم ای رسول گرامی.


فرمود: آیا می دانی که حق بنده بر خدا چیست؟


گفتم: خدا ورسولش دانا ترند.


فرمود: حق بنده اینست که خدا عذابش نکند.


همین گونه حضرت معاذ رضی الله عنه مقرب و محبوب رسول گرامی صلی الله علیه وسلم بوده و مورد اعتماد و امانت او قرار گرفت؛ لهذا پیامبر بزرگوار اسلام وی را به حیث سفیر و نماینده خود برگزید تا به یمن رفته و به مردم آنجا اسلام و قرآن را بیاموزاند و طبق فرمان خدا بین شان داوری کند و برایش فرمود: ای معاذ به چه چیز حکم می کنی؟


گفت: به کتاب خدا.


پیامبر فرمود: اگر حکم قضیه را در قرآن نیافتی به چی حکم می کنی؟


گفت: به اساس سنت رسول خدا حکم می کنم.


پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: اگر درسنت رسول خدا نیافتی؟


حضرت معاذ گفت: اجتهاد می کنم و درین مسیر هیچ کوتاهی نمی کنم.


رسول گرامی صلی الله علیه وسلم تبسم نموده وفرمود: سپاس خدای را که نماینده رسول خود را به آنچه خوشنود می شود، توفیق داد.


آنگاه که وی را به طرف یمن فرستاد به اهالی آن نامه نوشت که بهترین صحابه ام را به سوی شما فرستاده ام. پیغمبر صلی الله علیه وسلم به حضرت معاذ رضی الله عنه آداب دعوتگری را آموزش داده و درس خوبی در شیوه بر خورد با مردم واخلاق نیکو وی را آموختاند وقتی که او را به یمن می فرستاد گفت: تو نزد قومی از اهل کتاب می روی نخست آنان را به پذیرش کلمه لااله الا الله ومحمد رسول الله فرا بخوان اگر این کلمه را قبول کردند به آنها بیاموز که خداوند برای شان در هر روز پنج وقت نماز فرض کرده است و اگر نماز را هم قبول نمودند به آنان بیاموز که خداوند زکات را فرض گردانیده که از ثروتمندان گرفته شده و به مستمندان داده شود.


اگر زکات را هم قبول نمودند پس از گرفتن اموال دلنشین آنان بپرهیز و از دعای ستمدیده حذر کن چرا که بین دعای او و خداوند حجابی نیست.


از جمله وصایای رسول گرامی صلی الله علیه وسلم برای معاذ وابوموسی اشعری این بود که صدقات را فقط از چهار چیز بگیرند: جو، گندم، خرما، وکشمش.


خلاصه اینکه پیامبر اکرم صلی الله علیه وسلم تمام انواع وصیت ها، ارشادات واسلوب های بر خورد همراه رعیت وآداب دعوت به سوی خدا ورسولش را برای حضرت معاذ رضی الله عنه آموختاند وحضرت معاذ به تمام این وصایا ملتزم بود و همه را در ساحه عمل تطبیق نمود لذا صفات برجسته ذیل را نصیب گردید: داور دادگستر، دعوتگر مصلح، نماینده امانتدار و سفیر معتمد. این جای شگفت نیست چرا که رسول امین صلی الله علیه وسلم به این وظائف او را گماشت در حالی که می دانست معاذ کیست؟


علم و دانش او


عائد بن عبدالله می گوید: روزی در اوائل خلافت حضرت عمر رضی الله عنه همراه اصحاب رسول خدا صلی الله علیه وسلم وارد مسجد شدم در مجلسی که تعداد شان سی و چند نفر بود نشستم همه آن صحابه ها احادیث رسول خدا صلی الله علیه وسلم را نقل می کردند، و در بین آن حلقه ی مذاکره دینی جوان زیبا شکلی بود که بیان سلیس و چهره نورانی داشت و از همه جوان تر بود، وقتی دیگران در فهم حدیث به مشکلی رو برو می شدند از آن جوان سؤال می کردند و او جواب می گفت.


آن گاه که مجلس شان تمام شد به آن جوان نزدیک شده و پرسیدم: ای بنده خدا تو کیستی ؟


گفت: معاذ بن جبل.


شهربن حوشب میگوید: وقتی که یاران رسول خدا صلی الله علیه وسلم حدیث می گفتند، اگر حضرت معاذ در بین شان بودی منتظر رأی او می ماندند.


فضیلت او


پیرامون فضل و برتری حضرت معاذ این فرموده رسول معظم اسلام کافی است که فرمود: ای معاذ به خدا سوگند ترا دوست دارم. وقتی او را به طرف یمن می فرستاد گفت: خداوند ترا از پیش رویت، از پشت سرت، از طرف راستت، از طرف چپت واز زیر پایت حفظ نماید و شر انسان وجن را از تو دفع کند.


امیرالمؤمنین عمر بن خطاب رضی الله عنه گفت: اگر معاذ بن جبل نمی بود عمر هلاک می شد.


در مناسبت دیگری گفت: اگر معاذ بن جبل زنده می بود او را والی مقرر می کردم وآن گاه که بمیرم و خداوند از من بپرسد چه کسی را والی امت محمد مقرر کردی؟ می گویم: معاذ بن جبل را بعد از این که از پیامبر شنیدم که می گفت: معاذ بن جبل رئیس علماء در روز قیامت است.


و نیز حضرت عمر رضی الله عنه در باره او فرمود: همه زنان عاجزند از اینکه مثل معاذ بزایند و اگر معاذ نمی بود عمر هلاک می گردید.


شخصیت او


ابو مسلم خولانی می گوید: روزی وارد مسجد حمص شدم که گروهی از میانسالان نشسته اند و در وسط شان جوانی است که دندان هایش از سفیدی برق می زند، و هیچ سخن نمی گوید، وقتی آن گروه در موردی دچار شک واشتباه می شدند از آن جوان سؤال می نمودند، از نفر نزدیک خود پرسیدم: این جوان کیست؟ گفت: معاذ بن جبل است در آن وقت محبت او در قلبم جای گرفت.


پیغمبر اکرم صلی الله علیه وسلم برای وی گفت: ای معاذ به خدا قسم ترا دوست می دارم و برایت توصیه می کنم که این دعا را پس از هر نمازی فراموش مکن [ اللهم اعنی علی ذکرک وشکرک وحسن عبادتک ] پروردگارا ! مرا به ذکر و سپاسگزاری و عبادت خوب یاری رسان.


تقوا و پارسائی


یک صبح رسول خدا وی را ملاقات نموده و سؤال کرد، ای معاذ چگونه صبح کردی؟


گفت: در حالی صبح نمودم که مؤمن حقیقی هستم.


پیامبر صلی الله علیه وسلم فرمود: هر حق حقیقتی دارد حقیقت ایمان تو چیست؟


گفت: هر گاه صبح می خیزم به این باورم که تا شام زنده نخواهم ماند و هر گاه شب میشود به این گمانم که تا صبح زنده نمی مانم، هر گامی که بر میدارم به این گمانم که شاید گام دیگر را برداشته نتوانم، گویا که به گروهی می نگرم که زانو زده اند و به طرف نامه اعمال شان فراخوانده می شوند، وگویا که اهل جنت را به تنعیم واهل دوزخ را به عذاب می بینم.


لذا رسول معظم اسلام فرمودند: حقیقت ایمان را دریافتی ثابت قدم باش.


این همه برعظمت نفس، شفافیت روح ،فراوانی علم واخلاص وتقوی ماند گار او دلیل محکمی است.


بیانات حکیمانه شان


از انحراف فرزانه ی به هراسید و حق را به حق بشناسید چرا که حق نور و روشنائی خاصی دارد.


روزی شخصی برایش گفت: مرا آموزش بده.


حضرت معاذ برای او گفت: اگر ترا آموزش بدهم پیروی می کنی؟


آن مرد گفت: من به فرمانبرداری تو حریصم.


حضرت معاذ رضی الله عنه فرمود: گاهی روزه دار باش و گاهی نباش و نماز بخوان و استراحت نیز بکن و به کسب و کار مشغول شو و گناه مکن، تا آخرین لحظه زندگی خود مسلمان باش و از دعای ستمدیده حذر نما.


او رضی الله عنه هم نشینانش را می گفت: بیاموزید و عمل نمائید چرا که علم به شما وقتی نفع و سودی می رساند که به آن عمل کنید.


این دانش، تقوی، راستی و فرزانگی همه از ثمرات نصائح رسول گرامی اسلام بود که حضرت معاذ آنها را در ساحه عمل تطبیق نمود و در پنهان و آشکار به آنها پایبندی می کرد که در نتیجه، همه آن نصائح نشانه و علامه شخصیت او گردید، خداوند چه راست فرمود: [ واتقوا الله ویعلمکم الله والله بکل شیء علیم ] [سوره بقره آیه ۲۸۲].


از خداوند بترسید و خداوند شما را می آموزاند زیرا خداوند به همه چیز داناست.


در گذشت او


آخرین سخنش در حالی که به سکرات موت بود این مناجات بوده [پروردگارا ! از تو می ترسیدم؛ اما امروز به تو امید دارم، الها ! خودت می دانی که من دنیا را به خاطر جریان جوی ها و غرس درختان دوست نداشتم؛ بلکه بخاطر دفع تشنگی و مشقات و نیل علم و ایمان و طاعت بسیار دوست داشتم.


سپس روح پاکش را به ذات اقدس الهی تسلیم نمود و درین حال می گفت: مرحبا به مرگ که دوست را بنا به حاجتش می برد.


وفات حضرت معاذ رضی الله عنه در زمان خلافت حضرت عمر رضی الله عنه به اثر مرض طاعون در شام و در سال هفده هجری به وقوع پیوست که سی و چهار سال زندگی آبرو مندانه ی را سپری کرده بود.


خداوند از وی خوشنود باد و در جنت برین جایش دهد.



ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
Designed By Erfan Powered by Muslimoon