- شنبه ۴ آذر ۹۶
- ۲۱:۰۰
نگارنـدهی مقالـه، بنـا بـه علاقـه و سـوابق کاری خــود، بــه گونــهای بســیار مختصــر و موجــز بــه یکــی از زوایــای شــخصیت رســول اکــرم کــه متأســفانه کمتــر مــورد بحــث و پژوهــش قــرار گرفتــه اســت میپــردازد کــه عبــارت اســت از«مدیریـت زمـان» از نـگاه آن انسـان کامـل و بنــدهی برگزیــدهی خــدا.
زمــان چیســت و چــرا لازم اســت مدیریــت شــود؟
گفتهانــد زمــان چیــزی اســت کــه همــهی انســانها در داشــتن آن یکســان و مســاویاند و ســهم هیــچ کــس کمتــر و بیشــتر از دیگــری نیســت! چیــزی کــه بــرای هیــچ کــس و بــا هیــچ توجیهــی قابـل افزایـش و کاهـش نیسـت و اگـر از دسـت رفـت قابـل جبـران نیسـت؛ زیـرا تاریــخ مصــرفاش خیلــی زود بــه ســر میرســد.
عنصــری کــه پیشــرفت و موفقیــت و یــا شکسـت و عقبماندگـی افـراد و جوامـع به آن بسـتگی دارد و اسـتفادهی درسـت از آن موجـب تسـریع و جلـو افتادن میشـود و همچـون شمشـیری برنده است که اگر از آن درسـت اسـتفاده نشـود، بـه صاحبش ضربــه میزنــد. بیجهــت نیســت کــه گفتهانــد: «کشــتن وقــت، وقتُکشــی نیسـت، خودکشـی اسـت» و زمـان چیـزی اسـت کـه خداونـد بـه آن سـوگند خـورده اسـت و آن را از نشـانههای خـود معرفـی کـرده اسـت.
بـا یـک جملـهی بسـیار کوتـاه و گویـا و عمیـق دربارهی زمـان بایـد گفـت: « زمان، همــان حیــات و زندگــی اســت» و چــون چیــزی مهمتــر و بــا ارزشتــر از زندگــی بــرای انســان وجــود نــدارد اگــر آن را مدیریــت نکنیــم، زود میگــذرد و آســان از کــف مــیرود!!
در متـون اسـامی، زمـان از اهمیـت فـوق العـاده ّ ای برخـوردار اسـت تـا حـدی کـه پــروردگار عظیــم در قــرآن کریــم بــه آن ســوگند یــاد کــرده و در پــی هــم آمــدن شــب و روز را کــه عامــل اصلــی ایجــاد وقــت و زمانانــد، از نشــانههای خــود برشــمرده اســت: « وَالْعَصْرِ*إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِی خُسْرٍ*إِلَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ»
«إِنَّ فِی خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ لَآیَاتٍ لِأُولِی الْأَلْبَابِ» «بــه حقیقــت در آفرینــش آســمانها و زمیــن و آمــد و رفــت شــب و روز، دلایـل و نشــانههایی )بــه منظــور شـناخت آفریـدگار( بـرای صاحبـان عقـل و خــرد وجــود دارد.» (آلعمــران:۱۹۰)
«زمــان» در اندیشــهی اســلامی، ویژگیهایــی دارد کــه مهمتریــن آنهــا عبارتنــد از: ۱ -ســیال بــودن و ۲ -غیــر قابــل برگشــت بــودن آن بــرای انســان؛ و بــه همیــن خاطــر، خداونــد بــزرگ از مســلمانان خواســته اســت کــه اولاً آن را تحــت کنتــرل و ســیطرهی خویــش در آورنــد (مدیریــت زمــان) و ثانیــاً نــگاه آنهــا در ظــرف زمــان، رو بــه آینــده باشــد.(آینده نگــری)
در ســورهی ابراهیــم آمــده اســت کــه:«وَسَخَّرَ لَکُمُ الشَّمْسَ وَالْقَمَرَ دَائِبَیْنِ وَسَخَّرَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَالنَّهَارَ* وَآتَاکُمْ مِنْ کُلِّ مَا سَأَلْتُمُوهُ وَإِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لَا تُحْصُوهَا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» « و خورشید و ماه را مسخّر شما کرده است که دائماً به برنامهی ( نورافشانی و تربیت موجودات زنده و ایجاد جزر و مدّ در اقیانوسها و دریاها و خدمات دیگر ) خود ادامه میدهند . و شب را ( برای آسایش ) و روز را ( برای تلاش ) مسخّر شما ساخته است. و به شما داده است هر آنچه که خواسته باشید ، و اگر بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید ( از بس که زیادند ) نمیتوانید آنها را شمارش کنید . واقعاً انسانْ ستمگرِ ناسپاسی است.» (ابراهیم/۳۳-۳۴)
در ایـن آیـه، تسـخیر شـب و روز، معنایـی جـز کنتـرل و سـلطه بـر زمـان و مدیریـت آن نمیتوانــد داشــته باشــد زیــرا آنهــا، هماننـد مـاه و خورشـید و کـرات آسـمانی نیســتند کــه کشــف و مــورد بهرهبــرداری قــرار گیرنــد، بلکــه شــب و روز، همــان «زمــان» اســت کــه پــروردگار میفرمایــد اگــر شــما قــدرت خــدادادی خــود را بکارگیریــد میتوانیــد آنهــا را تحــت ســلطه و کنتــرل خویــش درآوریــد. از آن جایــی کــه هــر چیــز ســیال و متحرکــی، حتمــا تغییــر و دگرگونــی میپذیــرد، «زمــان» هــم متغیــر و دگرگونشــونده اســت؛ ولــی ایــن تغییــر و دگرگونــی، همیشــه رو بــه جلــو بــوده و بــه مبــدأ و نقطــهی آغــاز برنخواهــد گشــت. یعنــی یــک حرکــت طولــی دارد و نـه چرخـهای«یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَلْتَنْظُرْ نَفْسٌ مَا قَدَّمَتْ لِغَدٍ وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ» « ای مؤمنان ! از خدا بترسید و هر کسی باید بنگرد که چه چیزی را برای فردا ( ی قیامت خود ) پیشاپیش فرستاده است . از خدا بترسید ، خدا آگاه از هر آن چیزی است که میکنید.» (حشر/۱۸)
بــر روی زمیــن و بــرای مســلمانان، هیــچ «زمانــی» بــا ارزشتــر از مــاه مبــارک رمضـان نیسـت؛ زیـرا در آن مـاه بـود کـه قـرآن نـازل گشـت و آن، در شـبی اتفـاق افتــاد کــه بــه انــدازهی هــزار مــاه ارزش دارد. بـا ایـن حـال دهـهی آخـر ایـن مـاه، مهمتریــن و بــا ارزشتریــن جــزء آن بــه شـمار مـیرود؛ زیـرا فرجـام و خاتـم هـر چیــزی «کــه همــان آینــده اســت» ارزش و حساســیت بیشــتری دارد، چنانکــه در دعــای مأثــور آمــده اســت «اللهــم أجعل خیر عمری آخره و خیر عملی خواتمه و خیر أیامی یوم ألقاک» خداونــدا! آخــر عمــرم را بهتریــن بخــش عمــرم قــرار بــده و آخریــن(یــا پایــان) اعمـال را بهتریـن اعمالـم و بهتریـن ایامـم را روزی قــرار بــده کــه بــه دیــدار تــو میآیــم.
«سحر» در نـزد مسـلمانان یکـی از بهترین اوقــات و زمانهایــی اســت کــه در آن میتــوان از پــروردگار اســتغفار طلبیــد و بـه پذیـرش آن امیـدوار بـود و آن، آخرین لحظــات شــب اســت «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ*آخِذِینَ مَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ إِنَّهُمْ کَانُوا قَبْلَ ذَلِکَ مُحْسِنِینَ*کَانُوا قَلِیلًا مِنَ اللَّیْلِ مَا یَهْجَعُونَ*وَبِالْأَسْحَارِ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ» «همانا پرهیــزگاران در بوســتانها و چشــمههاى آب باشــند. گیرندهانــد آنچــه را خــداى بدیشــان دهــد- از نعمتهــا-، زیــرا پیــش از ایــن نیکــوکار بودنــد. اندکــى از شــب را مىخفتنــد- و بیشــتر آن را بــه نمــاز و عبــادت برمىخاســتند-. و ســحرگاهان آمــرزش مىخواســتند.»(ذاریات: ۱۵-۱۸ )
و پیامبــر اکــرم نیــز فرمــوده اســت «أقرب ما یکون الرب من العبد فی جوف اللیل الآخر..» « خداونـد در آخـر شــب، از هــر وقــت دیگــری بــه بنــدهی خویــش نزدیکتــر اســت.» و ســرانجام در روایــت آمــده اســت کــه هــرگاه کســی دو روزش برابــر باشــند او مغبــون (و ضررخــورده) اســت و اگــر امـروزش بدتـر از دیـروزش باشـد ملعـون اســت و بهتریــن کــس آن اســت کــه امـروزش بهتـر از دیـروز و فردایـش بهتـر از امــروز باشــد.
بــا ایــن حســاب، درک تغییــرات زمــان و نــگاه بــه آینــده و ســرانجام کنتــرل و تســلط بــرآن، از ضروریــات زندگــی و بقــاء و تــداوم آن اســت و از انســان مســلمان، بــه هیــچ عنــوان پذیرفتنــی ِ نیســت کــه نســبت بــه گذشــت زمــان بیتفــاوت باشــد. یعنــی بایــد زمــان را مدیریـت کـرد تـا بـه نحـو احسـن از آن بهــره بــرداری شــود.
مســلمانان، نیــک میداننــد و بــه کلام پــروردگار بــاور دارنــد کــه فرمــوده است: «لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ…» « سرمشق و الگوی زیبائی در ( شیوهی پندار و گفتار و کردار ) پیغمبر خدا برای شما است …»(أحزاب/۲۱)
یکــی از مهمتریــن زوایــای شــخصیت ایشــان کــه امــروز واجــب اســت بــرای آنــان الگــو و اســوه باشــد، الگــو بــودن آن بزرگــوار در ارزش دادن بــه زمــان و اســتفاده درســت از آن اســت کــه امــروز بــه مدیریــت زمــان تعبیــر میشــود.
مدیریت زمان چیست؟
مدیریت زمان یعنی:
•درک ارزش وقــت و زمــان، و بهتریــن اســتفاده از زمانــی کــه در اختیــار داریــم؛
•داشتن نظم در زندگی؛
•تقســیم اوقــات و زمــان هایــی کــه در اختیـار داریـم بـر مقـدار کارهـا و میــزان فعالیتهــا؛
•رعایت اولویتها در زندگی
۱ -ارزش و اهمیــت زمــان نــزد پیا مبــر
« مَا مِنْ یَوْمٍ طَلَعَتْ شَمْسُهُ إِلا یَقُولُ : مَنِ اسْتَطَاعَ أَنْ یَعْمَلَ خَیْرًا فَلْیَعْمَلْ ، فَإِنِّی غَیْرُ مَکْرُورٍ عَلَیْکُمْ أَبَدًا »«هر روزی که آفتاب در آن روز طلوع میکند، به ما چنین میگوید: امروز هر چه میتوانی عمل خیر انجام بده، چون من دوباره هرگز بر نمیگردم. (کنزالعمّال)
•«نِعمَتانِ مَغبُونٌ فیها کَثیرٌ منَ النَّاسِ: الصِّحَّهُ و الفراغُ»؛ دو نعمت چنانند که بسیاری از مردم نسبت به آنها زیانبارند، یکی صحت و دیگری فراغت. (بهروایت بخاری)
•«کُن فِیالدُّنیا کأنَّکَ غَریبٌ أو عابِرُ سَبیِلٍ. إذَا أمسَیتَ فلا تَنتَظِرِ الصَّباحَ و إذا اَصبَحتَ فَلَا تَنتَظِرِ المساءَ. وخُذ مِن صِحَّتِکَ لِمَرَضِکَ وَ مِن حیاتِکَ لِمَوتِکَ»؛ در دنیا مانند غریبه یا رهگذری باش. هرگاه وارد شب شدی صبح را به انتظار منشین و هرگاه وارد صبح شدی چشم انتظار شب مباش. (بهروایت بخاری)
•«إن قامَتِ السَّاعَهُ و فی یَدِ اَحَدِکُم فَسیلَهٌ فَاِنِ استَطاعَ اَن لا تَقومَ حَتَّی یَغرِسَها فَلیَغرِسها»؛ اگر روز رستاخیز، در حال رسیدن بود و کسی از شما نهالی به دست داشت، پیش از برپا شدن قیامت، آن را بکارد. (بهروایت امام احمد و بخاری در ادب المفرد)
•«مَن استَوَى یَوماهُ فَهُوَ مَغبُونٌ.»؛ هر آنکه دو روزش یکسان و در یک سطح باشد، باخته و زیاندیده است.
•«خداوند برای کسی که شصت سال از عمر خود را سپری نموده (ولی هنوز کارنامهای ندارد که کارهای مثبتش در آن ثبت شده باشند) هیچ عذر و بهانهای را باقی نگذاشته است.»
نکتهی بسیار جالب و ظریفی که در این روایت وجود دارد، این است که بیش از هزار سال بعد از وفات پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-، اریک اریکسون، یکی از روانشناسان سرشناس که در حوزهی رشد و بالندگی و بحرانهای شخصیت، در تحقیقات و پژوهشهایش به این نتیجه رسیده است که یکی از بحرانهای رشد در دوران میان سالی یعنی از ۶۵ سالگی به بالا، بحرانِ وحدت و یکپارچگی شخصیت در برابر ناامیدی و سرخوردگی است. به نظر او، اگر انسان در دوران جوانی (۲۰ تا ۴۰ سالگی) و میان سالی (۴۰ تا ۶۵) موفقیتهایی داشته باشد و فرد از گذشتهی خود اظهار رضایت و خوشنودی دارد، این بحران را با موفقیت پشت سر مینهد و دارای شخصیتی یکپارچه و منسجم خواهد شد. برعکس اگر ما زندگی خود را با احساس ناکامی، خشمگین از فرصتهای از دست رفته، و متأسف از اشتباهاتی که نمیتوانند اصلاح شوند بازنگری کنیم، پس احساس ناامیدی خواهیم کرد.
۲-نظم در زندگی پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم-
•عبادت پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- از نظم خاصی برخوردار بود. از عایشه نقل شده است که شبها بر بالین پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- مسواک نهاده میشد و مکرر مسواک میزد. چون برای نماز شب بر میخاست نخست مسواک میزد، سپس وضو میگرفت. در مورد نماز شب پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- هم از وی پرسیده شد گفت: معمولاً پس از نماز عشاء در آغاز شب میخوابید و سپس بر میخاست و نماز میگزارد. چون نزدیک سحر میشد نماز وتر خود را میگزارد و آنگاه در بستر خود میآرمید همین که آوای اذان میشنید شتابان از جای بر میخاست و برای نماز صبح به سوی مسجد بیرون میشد.
•یکی از شاخصههای نظم در امور فردی توجه به آراستگی ظاهری است. پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به آینه نگاه می-کرد، موی سر را صاف میکرد و شانه میزد و نه تنها برای خانواده خود بلکه برای یارانش نیز خود را میآراست؛ ایشان در مسافرت هم به نظم ظاهری خود توجه داشتند و پیوسته پنج چیز را با خود همراه داشت؛ آیینه، سرمهدان، شانه، مسواک و قیچی.
•ایشان در مورد نظم در امور منزل نیز سفارشهایی کردند؛ پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- میفرماید: خانهی شیطانها (آلودگیها) در منزلتان خانه عنکبوت است و در روایتی دیگر میفرماید: خاکروبه را پشت در نریزید که جایگاه شیطان است.
•یکی دیگر از مسائلی که موجب نظم در زندگی شخصی پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- میشد نامگذاری اشیاء بر وسایل شخصی بود؛ از اخلاق- صلّی الله علیه وسلّم- حضرت بود که حیوانات، اسلحه و اثاث خود را نامگذاری می-کرد.
•نظم در صفهای نماز جماعت: در روایت مسلم آمده است: رسولخدا- صلّی الله علیه وسلّم- صفهای نماز را چنان مرتب و منظم میکرد که گویی چوبهای تیر را جفت و جور میکند. روزی به مسجد آمد چون خواست تکبیره الاحرام گوید متوجه شد که مردی سینهاش جلوتر از سایرین است؛ فرمود: بندگان خدا صفوف خود را منظم کنید و گرنه میان دلهایتان اختلاف خواهد افتاد. روایتهای دیگری با تعابیر مختلف در این زمینه آمده است.
•رسوالله- صلّی الله علیه وسلّم- در پوشیدن لباس، در خوردن و آشامیدن در ورود و خروج نظم داشت؛ زیرا همیشه از راست شروع میکرد.
۳-تقسیم اوقات شبانه روز:
•رسولخدا- صلّی الله علیه وسلّم- چون به خانه میرفت، اوقات خویش را سه قسمت میکرد؛ بخشی را برای عبادت خدا، بخشی برای خانواده خود و بخشی را به خود اختصاص میداد و سپس بخش مربوط به خود را میان خود و مردم تقسیم میکرد.
•«اِنَّ لِرَبِّکَ عَلَیکَ حَقَّاً و لِنَفسِکَ عَلَیکَ حَقَّاً و لِأهلِکَ عَلَیکَ حَقَّاً. فَأعطِ کُلَّ ذِی حَقٍّ حَقَّهُ»؛ پروردگارت بر تو حقّی دارد و خودت هم بر خود حقی داری، خانوادهات نیز بر تو حقی دارند؛ پس حق هر صاحب حقی را ادا و ایفا کن. (بهروایت بخاری)
۴-رعایت اولویتها
•«اِغتَنِم خَمساً قبلَ خمسٍ شَبابَکَ قَبلَ هِرَمِکَ و صِحَّتَکَ قبلَ سَقَمِکَ و غِناکَ قَبلَ فَقرِکَ و فَراغَکَ قبلَ شُغلِکَ و حَیاتَکَ قبلَ مَوتِکَ»؛ پنج چیز را پیش از پنج چیز غنیمت بشمار: جوانیات را پیش از پیری، سلامتیات را پیش از بیماری، بینیازیات را قبل از نیازمندی، فراغتت را پیش از اشتغال و زندگیات را پیش از مرگت. (بهروایت حاکم و بیهقی)
•در حدیثی به نقل از معاذ بنجبل- رضی الله عنه- فرموده است: «لَنْ تَزُولا قَدَما عَبْدٍ یومَ القیامَهِ حتّی یسأَلَ عَنْ أربع خِصالٍ: عَنْ عُمرهِ فیما أفناهُ وَ عَنْ شبابهِ فیما أبْلاهُ و عَنْ مالِهِ مِنْ أینَ أکتَسَبَهُ و فیما أنفقَهُ و عَنْ عِلْمِهِ ماذا عَمِلَ بِهِ»؛ در روز رستاخیز، هیچ کدام از بندگان خدا از میدان محاسبه قدم بر نمیدارد و تکان نمیخورد تا اینکه از موارد زیر از او سؤال شود: اول) اینکه عمر و اوقات زندگی خود را در چه چیزی صرف نموده، دوم) عمر دوران جوانیاش را چگونه سپری کرده است، سوم) مال و دارائیاش را از کجا بدست آورده و در چه راهی خرج کرده، چهارم) با علم و دانشی که اندوخته، چه کاری انجام داده است؟ (بهروایت ابن حبّان و ترمذی)
•پرهیز و خودداری از مشغول شدن و اهتمام به امور نامربوط: یکی از راههایی که پیامبر- صلّی الله علیه وسلّم- به وسیله آن استفاده از زمان را تشویق مینمود، پرهیز دادن مسلمانان از اهتمام و مشغول شدن به اموری بود که نامربوط و اضافی هستند و غیر از اتلاف وقت و خُرد کردن اعصاب، نفعی برای آنان در بر نداشت و فرمود: «مِن حُسنِ اسلامِ المَرءِ تَرکُهُ مَا لَا یَعنِیهِ» که این نشان دهندهی اهتمام و توجه رسول الله- صلّی الله علیه وسلّم- به رعایت اولویتها در زندگی است.
* نمونههایی از زندگی یاران رسول خدا- صلّی الله علیه وسلّم- در بهره برداری و استفاده از زمان
•عبدالله بن مسعود صحابی بزرگ- رضی الله عنه- میگوید: «هیچگاه به اندازهی روزی که بر من گذشته و با غروب خورشید از عمرم کاسته شده است ولی نتوانستهام کار مفید و عملی صالح را انجام دهم، پشیمان و دلگیر نبودهام.»
•میگویند عمربن خطاب- رضی الله عنه-، هرگاه شب فرا میرسید با شلاق به خود میزد (و خود را سرزنش و محاسبه میکرد) و به نفس خود میگفت: «هان! امروز چه عملی انجام دادهای؟.»
•یکی از پیشینیان گفته است: «کسی که یک روز از عمر خویش را سپری کند، بدون اینکه در آن حقی گذارد، یا دَینی ادا کند و یا عظمتی بنا نهاده باشد، یا ستایش و تحسینی کسب کرده و یا خیر و نیکیای نهاده یا دانشی اندوخته باشد، مسلماً حق زمان خویش را به جا نیاورده و به خویش ستم کرده است.»
تاریخ را ورق میزنیم تا ببینیم مسلمانان چگونه از وقت خود استفاده میکردند.
۱- تحمل رنج و سفر کردن به خاطر یادگیری علم
•امام دارمی- رحمه الله- (ازرجال بزرگ حدیث)، به منظور فراگیری علم حدیث به مناطقی چون: خراسان، عراق، مصر شام و حرمین سفر نمود.
•امام بخاری- رحمه الله- از ۱۴سالگی سفرهای خویش را به همراه مادر و خواهرش از بخارا به سوی عراق و مصر و شام و حرمین آغاز کرد.
•ابوحاتم رازی- رحمه الله- بیش از۱۸ هزار کیلومتر را با پای پیاده برای تحصیل علم طی نمود.
•یکی ازعالمان میگوید برای بدست آوردن یک نسخه از کتاب ابن فضاله هفتاد منزل سفر کردم که هر منزل ۲۲ کیلومتر مسافت داشت!
۲- گوشهای از تألیفات و آثاری که بر جای گذاشتند:
•ابن جوزی- رحمه الله-: با این دستان خودم، ۲۵۰۰ جلد کتاب نوشتهام که ۲۵۰ جلدِ آن از تألیفات خودم بودهاند.
•طبری- رحمه الله- (صاحب تاریخ و تفسیر) روزانه ۴۰ صفحه کتاب نوشته است؛ هر سال۱۴۶۰۰ صفحه.
•یحیی بن معین- رحمه الله- میگوید: با دست خودم ۶۰۰ هزار حدیث را نوشتهام.
•ابوالعباس ثعلب- رحمه الله- به کتابخانه اسحق موصلی رفت تا از آن بازدید کند که هزار جلد کتاب را فقط در رشتهی لغت در آن یافت که همه را سماع کرده بود.
•علامه ثعلبی- رحمه الله- یکی از ادیبان معروف میگوید: ۵۰ سال است که ابراهیم حربی را در تمام جلسات و کلاسهای ادبی و لغت حاضر مییابم!!
۳- تلاش برای حفظ کردن
•یکی از بزرگان، به نام تقیالدین بعلبکی- رحمه الله-، در یک جلسه، ۷۰ حدیث و در یک روز سه مقاله از مقامات حریری را حفظ میکردند.
•فیروزآبادی مولف قاموس فیروزآبادی- رحمه الله- میگوید: «تا زمانی که هرشب تا ۲۰۰ سطر را حفظ نمیکردم هرگز نمیخوابیدم.»
•در شهر قرامان روم (بخشی از ترکیه کنونی) مدرسهای بنا شده بود و شرط تحصیل و ثبت نام در آنجا حفظ «صحاح جوهری» بود.
نویسنده: جلال معروفیان