- دوشنبه ۶ آذر ۹۶
- ۰۹:۰۰
ا دقت در عملکرد عثمانt در جریان وقوع فتنه (شهادت خویش) میتوان اصولی را که او در نحوه برخورد با آن فتنه، براساس آنها عمل میکرد استنباط نمود. این اصول عبارتند از :
۱- ثابت شدن شایعات و اتهامات
عثمان، هیأتهای تحقیق و تفحص متعددی را به سرزمینهای گوناگون فرستاد تا در مورد صحت و سقم این شایعات تحقیق نمایند. همچنین شخصاً با مردم آن سرزمینها به گفتگو پرداخت و توانست به شکلی زیرکانه پی به نقشههای شوم سبئیان ببرد و حقیقت وجودی آنان را بشناسد. اما هرگز در صدور حکم علیه آنان شتاب نکرد و منتظر اقدامات آنان ماند.
۲- عدل و انصاف باید رعایت شود :
او در نامههای خود خطاب به مردمان سرزمینهای مختلف اعلام نمود که هر کس ادعا میکند عثمان یا والیان او در حق او ظلمی روا داشتهاند به حج آن سال بیاید و آن حق را از او و یا والیان او بگیرد.[۱]
۳- صبر و گذشت و آرامش :
این اصل را میتوان به وضوح در نامه او خلاف به مردم کوفه که خواستار عزل سعید بن عاص و انتصاب ابوموسی اشعری به جای او بودند مشاهده نمود. او در آن نامه چنین میگوید : من آبرویم را به خطر میاندازم و در برابر شما صبر پیشه میکنم شاید بتوانم شما را اصلاح نمایم. من آنچه را که شما دوست دارید تا آن زمان که خلاف دستورات خداوند نباشد به شما خواهم داد و آنچه را که شما نمیپسندید تا آن هنگام که گناهی در ان نباشد از شما خودر خواهم نمود.[۲]
۴- تلاش برای حفظ وحدت و اجتناب از عوامل اختلاف برانگیز :
عثمان به خاطر حفظ وحدت امت اسلام بود که دستور داد یک مصحف واحد از قرآن تدوین و در اختیار مسلمانان قرار بگیرد و بقیه نسخههای قرآن از میان بروند. همچنین در جریان فتنه و خطاب به مردم چنین گفت : بدانید که من هیچ کاری که قتل ما روا دارد انجام ندادهام. اگر مرا به قتل رسانید وحدت میانتان از بین میرود، همدیگر را دوست نخواهید داشت و نمیتوانید در یک صف واحد علیه دشمنانتان بجنگید.[۳]
۵- سکوت و اجتناب از اطاله کلام در این نوع مسائل :
عثمانt جز هنگام رد اتهامات و در مسائلی که موجب معرفت و هدایت مردم شود عادت داشت سکوت اختیار کند و از سخن گفتن بسیار بپرهیزد.
۶- مشورت با علمای صالح و پرهیزگار :
اوt در مسائل مختلف با علمای صالح و پرهیزکاری چون علی بن ابی طالب، زبیر بن عوام، طلحه بن عبیدالله، محمد بن مسلمه، عبدالله بن عمر و عبدالله بن سلامt مشورت کند و نظر ایشان را جویا شود. در واقع، علما به این دلیل که از علم و معرفت و بصیرت و شناخت بیشتری نسبت به امور و قضایا برخوردار هستند میتوانند هر که را که با آنان مشورت نماید به فهم و درک بهتر و درستتری از آن مسائل سوق دهند.[۴]
۷ – تبعیت از احادیثی که رسول خداr در مورد وقوع فتنهها ایراد کرده بودند :
روشی را که عثمان در مواجهه با فتنهها و آشوبهای فتنهانگیزان در پیش گرفت نه براساس روند حوادث و فشارهای اوضاع و احوال که براساس رهنمودهای رسول خداr بود. عثمان طبق فرمایشات رسول خداr صبر را پیشه خود نمود و رضوان الهی را در آن جستجو میکرد و هرگز حاضر نشد با آشوب طلبان به جنگ بپردازد و منتظر فرا رسیدن تقریر الهی ماند. به حقیقت که عثمان به پیمانی که با رسول خداr بسته بود پایبند ماند تا اینکه سرانجام در همین راه در خون پاک و مطهر خویش غایتند.[۵]
محب الدین خطیب در همین رابطه چنین توضیح میدهد : از مجموع اخبار و روایات میتوان چنین برداشت نمود که او تلاش نمود از هر نوع فتنه و آشوب میان مسلمین اجتناب ورزد، هر چند که در اواخر دوران خلافت خویش دوست داشت از چنان ابهت و اقتداری برخوردار میبود که فتنهانگیزان و آشوب طلبان را از آن اقدامات مخرب خود باز دارد. او با وجود تمام آن خطرات، هرگز حاضر نشد که از نیروی اسلحه علیه معترضان و آشوب طلبان استفاده کند و چون معاویه به او پیشنهاد داد تا لشکری را از شام به مدینه بفرستد عثمان این پیشنهاد را نپذیرفت و حاضر نشد تا عرصه را بر ساکنان شهر رسول خداr تنگ گرداند. اما او گمان نمیبرد جسارت و جهالت عدهای انگشت شمار از برادران مسلمانش تا بدان حد برسد که خون اولین مهاجر الی الله را به ناحق بریزند.
و چون میدید که اگر قصد دفاع از خویش را بنماید جنگی خونین میان مدافعان او و شورشیان در خواهد گرفت و به همین دلیل به مدافعانی که کاملاً فرمانبردار او بودند دستور داد تا از هر نوع درگیری با معترضان بپرهیزند.
بدون شک اگر در آن روزگار، نیرویی قدرتمند و خوفناک در برابر عصیان و شورش آشوب طلبان وجود میداشت و میتوانست به طور مسالمتآمیز آنان را سر جایشان بنشاند عثمانt از آن استقبال مینمود هر چند که او مطمئن بود سرانجام او در این بحبوبه فتنه و آشوب، شهید خواهد شد.[۶]
منبع : در شناخت سیره عثمان بن عفّان/مولف :دکتر علی محمد الصلابی/انتشارات : عقیده
[۱]- تاریخ الطبری (۵/۳۴۹).
[۲]- تاریخ الطبری (۵/۳۴۳).
[۳]- البدایه و النهایه )۷/۱۸۴).
[۴]- أحداث و أحادیث فتنه الهرج، ص ۷۲۸٫
۵]- استشهاد عثمان و وقعه الجمل، ص ۱۱۶٫
[۶]- العواصم من القواصم، ص ۱۳۸٫