- يكشنبه ۵ آذر ۹۶
- ۰۹:۰۰
مورخین وسیرهنویسان نوشتهاند که: ابوبکر صدیق (رضی الله عنه) همراه با رسولالله(صلی الله علیه وآله وسلم) در غزوهی بدر و تمام غزوات شرکت نموده وهیچ یک از آنها را از دست نداده است، روز احد زمانی که همه پراکند شده بودند وی در کنار پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) باقی ماند و رسولالله(صلی الله علیه وآله وسلم) پرچم عظیم روز تبوک را که سیاه رنگ بود، به ابوبکر سپرد. (۱)
ابن کثیر گوید: تمام سیره نویسان و مورخین متفقند که ابوبکر در تمام غزوات رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) را همراهی نموده است. «اسد الغابه۳/۳۱۸»
آری! ایمان به خدا و محبت به رسولش چنان در قلب ابوبکر ریشه دوانده بود، که از بذل و انفاق مالش اندک درنگی نکرد جان خود را نیز در خطر انداخت و در تمام میادین جنگ همراه رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) حضور به هم رسانید و تا مرز شهادت پیش رفت.
اینک فقط به قسمتی از شخصیت جهادی ابوبکر و نقش او در میدانهای جنگ به صورت خلاصه اشاره میکنم باشد که ما بیش از پیش با صحابه و صدق و ایمان آنها آشنا شده و با تأسی به آنها بتوانیم ارزش دین را درک کرده و برای آن بها قائل شویم. و شاعر چه زیبا به برخی از نقش ابوبکر در دعوت پیامبر اشاره نموده و میگوید:
ابوبکر آن که شد یارش، رفیق غار و غمخوارش
چو بلبل مست گلذارش، زشوقش واله و شیدا
زصدقشصدق درحیرت، بشرجسم ملک سیرت
همه جود و همه غیرت، که قرآن گویدش أتقی
ابوبکر(رضی الله عنه) در میدان بدر
در سال دوم هجری پیامبر با مشورهی مهاجرین قصد کاروان تجاری مکه به سرپرستی ابوسفیان را نمود. ابوسفیان با زرنگی راه ساحل را پیش گرفت و کاروان را نجات داد. اهل مکه که از این ماجرا باخبر شدند به رهبری ابوجهل با سپاهی قریب به ۱۰۰۰نفر جهت نجات کاروان تجاری مکه راهی مدینه شدند. پیامبر با اصحابش مشوره کرد که چه کار کنند اولین کسی که بلند شد ابوبکر بود و مشوره به جنگ داد و بعد از او عمر(رضی الله عنه) بلند شد و نظر او را تأیید کرد. (۲)
پیامبر قبل از جنگ میخواست وضعیت استراتژیکی منطقه و جبههی قریش را بررسی کند، در این حرکت تجسسی باز ابوبکر کما فی السابق درکنار رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) بود، پیامبر با ابوبکر در حال گشت وگذار در منطقه بودند که با پیرمردی عرب ملاقات کردند. پیامبر از او در بارهی لشکر مکه و از محمد و یارانش پرسید. پیرمرد گفت: به شما چیزی نخواهم گفت: تا نگوئید از کدام گروه هستید. رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هرگاه ما را خبردادی به تو میگوییم. پیرمرد گفت: آیا این به آن؟ پیامبر فرمود: بلی، او گفت: تا جایی که به من خبر رسیده، محمد و یارانش در فلان روز حرکت کردهاند. اگر صحیح باشد فعلاً در فلان منطقهاند. ـ مکانی که در آن لحظه لشکر مسلمین مستقر بود- و به من خبر رسیده که قریش در فلان روز حرکت کردهاند. اگر راست باشد در حال حاضر در فلان منطقه مستقرند- مکانی که لشکر مشرکین دقیقاً در آن لحظه مستقر بود- سپس پیرمرد روی به پیامبر و ابوبکر کرده و گفت: چیزی که میخواستید به شما گفتم، اکنون مرا خبر دهید که از کدام گروهید. پیامبر جواب داد «ما از آبیم» و به راهشان ادامه دادند، پیرمرد مانده بود و میگفت: منظورتان از آب چیست؟ آیا از آب عراق؟!!. (۳)
از این واقعه مشخص میشود که: چقدر ابوبکر به پیامبر نزدیک بوده و اینگونه ابوبکر درسهای زیادی از رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) گرفت.
ابوبکر در میدان بدر در کنار رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) که در سایهبانی بالای تلَّی که مشرف بر میدان جنگ بود، قرار داشت مانده و با شمشیری از نیام کشیده رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) را محافظت مینمود. کسی به پیامبر نزدیک نمیشد مگر اینکه ابوبکر به او هجوم برده و او را از پیامبر خدا دور میکرد. (۴)
در جنگ بدر، پیش از شروع جنگ پیامبر دست نیاز به پروردگارش بلند کرد. و به بارگاه او تضرع وزاری نمود:«بارالها! آنچه به من وعده دادی برآورد. کن. بارالها! اگر این گروه مسلمان هلاک شود، هیچوقت در زمین عبادت نخواهی شد». پیامبر آنقدر دعا و استغاثه کرد که ردایش افتاد. ابوبکر ردای پیامبر را برداشت در حالی که و بر دوشش میگذاشت، گفت: «مناجاتت با پروردگار برایت کافی است. او آنچه به تو وعده داده برآورده خواهد کرد و الله برای تو کافی است». (۵)
ابوبکر از این موقف رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) درسی مهم از خود سازی و اصلاح نفس، اخلاص و توجه تنها به خداوند گرفت و توانست بعد از وفات رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) امت را از انحراف و فروپاشی نجات داده و به سوی عزّت و کرامت رهبری نماید.
زمانی که جنگ شدّت گرفت رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) از سایهبان فرماندهی پائین آمد و مسلمین را بر ادامهی قتال تشویق کرد و خودش شخصاً با شجاعترین وجه بر دشمنان خدا و دینش حمله نمود بازهم ابوبکر در وسط کار زار دوشا دوش پیامبر شمشیر میزد و به بهترین وجه درخشید. (۶)
عبدالرحمن پسر ابوبکر(رضی الله عنه) که از شجاعترین مبارزان عرب و مشهورترین تیراندازان بود، در این معرکه همراه مشرکین بر علیه مسلمین میجنگید، پس از مسلمان شدن به پدرش گفت: روز بدر تو در تیررس من قرار داشتی امّا من به قسمتی دیگر از لشکر رفتم تا مجبور نشوم با تو مبارزه کنم ابوبکر به او گفت: امّا اگر تو گیر من میافتادی قطعاً تو را میکشتم و از تو صرف نظر نمیکردم. (۷)
سبحان الله! چه چیزی باعث شده که پدر بخواهد پسرش را بکشد، آیا چیزی جز ایمان خالصانه بخدا و عشق و علاقهی شدید به رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) میتواند چنین نیرویی ایجاد کند.
ابوبکر(رضی الله عنه) در غزوهی احد
مسلمین در مرحله اول در غزوه احد بر مشرکین پیروز شدند، امّا چون غفلت ورزیدند خالد بن ولید که وضعیت را کنترل میکرد ـ و هنوز مسلمان نشده بودـ با گروه سواره نظام سپاه مکه کوه احد را دور زده و از پشتسر به مسلمانان حمله کرد صحابه که کاملاً غافلگیر شده بودند پراکنده شدند، لحظات بسیار حساس و سختی بود، ابوبکر صدیق(رضی الله عنه) اولین کسی بود که صفها را شکسته و خود را به پیامبر رساند و شجاعانه با تعدادی از صحابه از پیامبر دفاع نمود. (۸)
ابوسفیان بعد از جنگ سه بار فریاد کشید آیا محمد در میان شماست؟ پیامبر نگذاشت جواب او را بدهند. سپس سه بار پرسید آیا ابوبکر در میان شماست؟ باز پیامبر صحابه را از جواب دادن منع کرد. و باز سه بار تکرار کرد آیا عمر در میان شماست؟ و چون جوابی نشنید به سپاهش باز گشت و با خوشحالی گفت: اینها کشته شدهاند. «الفتح ۲/۱۸۸ و۷/۴۰۵ »
از این سخن ابوسفیان که در آن وقت فرمانده سپاه مشرکین بود، معلوم میشود که پایههای حکومت اسلامی بر این سه نفر استوار بوده است. «مواقف الصدیق /۲۸ »
آنگاه که مشرکین برای بار دوم در احد شکست خورده و پا به فرار گذاشتند، ابوبکر(رضی الله عنه) یکی از هفتاد نفری بود که به تعقیب آنها پرداخت ودر شأن آنها آیهی /۱۷۲ آل عمران نازل شد.«مسلم/۲۴۱۸ »
ابوبکر(رضی الله عنه) در غزوه بنی مصطلق پرچمدار مهاجرین بود، در غزوه خندق با دامن خود خاک میکشید و بعد از آن که پیامبر اعلان حمله بر یهود بنی قریظه که پیمان شکنی کرده بودند، نمود در کنار رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) بر آنها حمله کرد. (۹)
ابوبکر(رضی الله عنه) در صلح حدیبیه با یقین وآرامش کامل معاهده بین رسول الله(صلی الله علیه وآله وسلم) و مشرکین را که ظاهراً به ضرر مسلمین بود، پذیرفت و آنگاه که عمر(رضی الله عنه) اعتراض کرد، در جواب او گفت: گواهی میدهم که او رسول خدا و حق با اوست و هیچگاه با دستور خدا مخالفت و آن را نقض نمیکند.«مسلم/ش۲۴۱۸ »
ابوبکر(رضی الله عنه) درسال فتح مکه دوشادوش پیامبر وارد مکه شد.«سیره ابن هشام ۳/۳۴۶»
در غزوه حنین زمانی که همه پراکنده شدند و وضعیت آنقدر وخیم بود که پیامبر فریاد زد: « ای مردم کجا میروید، به سوی من بیائید، من پیامبر خدایم، من پیامبر خدایم، من محمد فرزند عبدالله هستم…ای گروه انصار، من بندهی خدا و رسول اویم». (۱۰)
در مرحلهی اول جنگ وضعیت مسلمین چنین بود که فقط پیامبر و تنی چند از صحابه که ابوبکر در رأس آنها قرار داشت، ماندند و مقاومت میکردند.
آنگاه که رسولالله(صلی الله علیه وآله وسلم) ارادهی تبوک نمود به علت دوری راه وکثرت مشرکین، مسلمانان را به انفاق در خدا تشویق نمود و آنها را به اجر عظیم وعده داد، هر کس به اندازهی توان خود کمک می کرد. ابوبکر صدیق(رضی الله عنه) باز هم از همه سبقت گرفت وتمام دارائی خود را بخدمت پیامبر آورد، عمربن خطاب روایت میکند که : رسول الله ما را به انفاق امر نمود، در آن وقت دارائیم خوب بود با خودم گفتم امروز از ابوبکر سبقت میگیرم، نصف دارائیم را برداشتم وبخدمت رسول الله آمدم، پیامبر فرمود: یرای خانوادهات چقدر باقی گذاشتی؟ گفتم: همین اندازه، در آن روز ابوبکر هر چه داشت برداشت پیش پیامبر آمد، پیامبر پرسید: برای خانوادهات چقدر گذاشتی؟ گفت نام الله ورسولش را گذاشتم، عمر (رضی الله عنه) گوید: گفتم ابداً در هیچ چیز از تو پیشی نخواهم گرفت. (۱۱)
____________________________
منابع:
۱- ر.ک.الطبقات الکبری ۱/۱۲۴ و صفوه الصفوه ۱/۲۴۳
۲- سیره ابن هشام ۲/۴۴۷
۳- سیره ابن هشام ۲/۲۸۸
۴- البدایه و النهایه ۳/۲۷۱،۲۷۲
۵- مسلم. کتاب الجهاد رقم ۱۷۶۳٫ بخاری. کتاب المغازی، باب قصه بدر رقم ۳۵۹۳
۶- تاریخ الخلفاء ص/۹۴
۷- البدایه و النهایه ۳/۲۷۸
۸- مواقف الصدیق مع النبی فی المدینه /۲۷
۹- الانشراح ورفع الضیق فی سیره ابوبکر الصدیق /۷۳ـ۷۴
۱۰- مسلم باب غزوه حنین ش/۱۷۷۵
۱۱- «ابوداود/ش۱۶۷۸»