- شنبه ۴ آذر ۹۶
- ۱۰:۰۰
امت میانهرو امتی است که «دگرپذیر» باشد. مراد از «دگر پذیری» آن است که هر کس را همان گونه که هست بپذیریم و نکوشیم با همرأی و همنوای خود کردن وی، بر انباز و امثال خویش بیافزاییم. چرا که در این صورت جز خود را نپذیرفتهایم و تنها خودی بر خود افزودهایم و در عمل «دگر پذیری» را از مفهوم و محتوا تهی گذاردهایم. «دگر پذیری» آن است که دیگران را با ادیان، اندیشهها و ملیتهای گوناگون بپذیریم. امت منظور و ستودهی پروردگار، تعریف و منهج مشخصی دارد و آن، وسطیت و میانهروی است.
خمیدن و انحراف از این منهاج، معادل افراط یا تفریط و از دست دادن صلاحیت «دگر پذیری» ـ به عنوان یکی از مزایای میانهروی ـ است.
امتی با اوصاف و خصال «میانهروی» و «دگر پذیری»، بر دیگران، نه حاکم است و نه حکم. بلکه بر امتهای دیگر شاهد و حجت است:
«وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّهً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا»(بقره/۱۴۳)
«و بی گمان شما را ملت میانهرویی کردهایم تا گواهانی بر مردم باشید و پیغمبر [نیز] بر شما گواه باشد.»
دین اسلام در برههای از زمان گام به فراخنای ظهور نهاد که هیچیک از دو آیین یهودیت و مسیحیت یکدیگر را به رسمیت نمیشناختند و هر دو اسلام را نیز نمیپذیرفتند. در حالیکه اسلام به آن دو اقرار نمود و با ایشان از در سازگاری و توافق درآمد.
همان گونه که امت «میانهرو» بدون «دگر پذیری» سزاوار این نشان نیست، پیام رحمت نیز بدون آن ناقص و ناتمام است. بنابراین «دگر پذیری»، از ارزشهای بنیادین اسلام و اصلی تثبیت شده در رویکرد و عملکرد رسول اکرم (ص) است. در نتیجه پیروان آن حضرت (ص) بدون پایبندی و التزام به مصادیق «دگر پذیری»، از رساندن پیام رحمت ـ به شیوهای کامل و کارآمد ـ عاجز و ناتوان خواهند بود.
امروزه که عصر انقلاب ارتباطات، شاهراههای اطلاعاتی و سلاحهای کشتار جمعی است، بشریت بیش از هر مقطع زمانی دیگری نیازمند تطبیق «دگر پذیری» است. غفلت از این موضوع مهم و سرنوشتساز و اهمال آن، میتواند روابط میان افراد یک جامعه و بلکه تعاملات سیاسی و اقتصادی و… میان کشورهای جهان را به مخاطره بیندازد.
اهمیت این مقوله به حدی زیاد است که حتی روابط خانوادگی افراد را تحتالشعاع قرار میدهد و در خانوادهای که اعضای آن از درجاتی از «دگر پذیری» برخوردار نباشند، اسباب آسایش و همزیستی رو به زوال مینهد و رنگ حیات و زندگانی، رفته رفته زنگ میزند. فرزندان امروز، از سنین نوجوانی، صاحب ایده و افکار خاص خود هستند و از قوهی تشخیص نسبتاً بالایی برخوردارند. این امر، نیازمند بستری مناسب جهت درک متقابل، تحمل رأی مخالف و «دگر پذیری» در خانوادههاست.
در چنین اوضاعی، هر کس ظرفیت پذیرش آرا و افکار متفاوت از خود را نداشته باشد، محکوم به انزواگزینی و زندگی فردیست و نه تنها در اجنماع، بلکه در خانواده هم جایی ندارد.
درست نیست اسلام را عامل نابسامانیهای حال حاضر، و به نفس خود کیش تشدد و خشونت بدانیم، درست است که اینک شرارههای آتش از خاورمیانهی مسلماننشین زبانه میکشد. ولی آیا این مشکلات به سبب آن است که اسلام «دگرپذیر» نیست؟!
هر که با اندک مایهای از انصاف، در مبانی و آموزههای اسلام دقیق شود و تاریخ صدر اسلام را مورد مطالعه و جستجو قرار دهد، در اینکه «اسلام دینی دگرپذیر است»، گمانی نزدش باقی نخواهد ماند، چرا که در مییابد اسلام:
در مقولهی «دین» دگرپذیر است و ادیان دیگر را ـ خواه آسمانی و خواه غیر آسمانی ـ به رسمیت میشناسد: «وَلَوْ شَاءَ رَبُّکَ لَجَعَلَ النَّاسَ أُمَّهً وَاحِدَهً وَلَا یَزَالُونَ مُخْتَلِفِینَ» (هود/۱۱۸)
«اگر پروردگارت میخواست مردمان را ملّت واحدی میکرد ولی آنان همیشه متفاوت خواهند ماند»
در مقولهی «نژاد» دگرپذیر است: « وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا…» (حجرات/۱۳)
«و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید»
در مقولهی «رنگ و زبان» دگرپذیر است: «وَمِنْ آیَاتِهِ خَلْقُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَأَلْوَانِکُمْ» (روم/۲۲)
«و از زمرهی نشانههای (دالّ بر قدرت و عظمت) خدا آفرینش آسمانها و زمین و مختلف بودن زبانها و رنگهای شما است»
به مقدسات دیگران احترام میگذارد: «وَلَا تَسُبُّوا الَّذِینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْوًا بِغَیْرِ عِلْمٍ» (انعام/۱۰۸)
«( ای مؤمنان ! ) به معبودها و بتهائی که مشرکان بجز خدا میپرستند دشنام ندهید تا آنان ( مبادا خشمگین شوند و ) تجاوزکارانه و جاهلانه خدای را دشنام دهند»
به دادن آزادی بیان، آزادی حیات، و آزادی کار معتقد است. نمونهی بارز این آزادیها در گفتگوی خداوند با شیطان نمایان است. خداوند با شیطان مناظره میکند و به او رخصت سخن گفتن و بیان استدلالهایش را میدهد. به او تا روز قیامت مجال حیات میبخشد و او را در کار و عمل آزاد میگذارد تا جایی که شیطان برای خداوند خط و نشان میکشد و به عزت ذات جلیلش سوگند میخورد که تمام بندگان را گمراه خواهد کرد مگر مخلصان را، «قَالَ فَبِعِزَّتِکَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعِینَ إِلَّا عِبَادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ»(ص/۸۲-۸۳)
مدارا و تعامل دگرپذیرانه در منش و روش پیامبر اکرم (ص)
بنا به شهادتهای تاریخی، معاهداتی که پیامبر اکرم (ص) در پیش نویس قانون اساسی مدینه منعقد نموده است، تماماً حاکی از به رسمیت شناخته شدن حقوق یهودیان و مسیحیان از سوی مسلمانان است.
در زمان خلیفهی دوم مسلمین که فتوحات اسلام گسترش یافت و ایران را نیز در برگرفت، عمربن خطاب (رض) برای بررسی و پیگیری امور زرتشتیان، مجلسی ۷۰ نفره ـ مشابه آنچه امروز مجلس نمایندگان خوانده میشود ـ تشکیل داد که در آن عبدالرحمن بن عوف برخاست و گفت: شهادتی نزد من هست و آن اینکه پیامبر فرموده است با پیروان ادیان غیرآسمانی همچون اهل کتاب تعامل کنید.
در سیرهی نبی اکرم (ص) میخوانیم که هر موقع فرصت گفتگو و مذاکره مهیا شده باشد، آن حضرت (ص) پیشدستی کرده و با طرف مقابل خود با نهایت اکرام و احترام برخورد نموده است. چرا که پروردگار به وی امر فرموده که: « وَجَادِلْهُمْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ »(نحل/۱۲۵) یعنی با نیکوترین ادبیات و بهترین شیوهی ممکن با آنان گفتگو نما و از هر گونه سخن تند و تحقیرآمیز اجتناب کن.
پیامبر اسلام (ص) در گفتگویش با مخالفان، به شدت از تعصب بیجا پرهیز کرده است: « وَإِنَّا أَوْ إِیَّاکُمْ لَعَلَى هُدًى أَوْ فِی ضَلَالٍ مُبِینٍ»(سبأ/۲۴)
«قطعاً یا ما ( مؤمنان ) و یا شما ( مشرکان ) بر هدایت یا ضلالت آشکاری هستیم»
خصلت پسندیدهای که ما به عنوان پیروان آن حضرت (ص) هنوز در خود ایجاد نکردهایم. پیامبر (ص) با وجود آنکه در حقانیت رسالتش تردیدی نداشته، مشرکان و بتپرستان را با قطعیت گمراه نخوانده و بلکه از بین خود و آنان یکی را هدایت یافته و دیگری را بر مسیر گمراهی نام برده است و این از آداب عالی گفتگو است که در اخلاق سترگ پیامبر (ص) هویداست.
یکی دیگر از رویکردهای پیامبر (ص) در تعامل با دیگران، یافتن نقاط مشترک و پافشاری و ابرام بر آنها بود: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْا إِلَى کَلِمَهٍ سَوَاءٍ بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلَّا نَعْبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلَا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلَا یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضًا أَرْبَابًا مِنْ دُونِ اللَّهِ» (آل عمران/۶۴)
« بگو: ای اهل کتاب! بیائید به سوی سخن دادگرانهای که میان ما و شما مشترک است (و همه آن را بر زبان میرانیم، بیائید بدان عمل کنیم، و آن این) که جز خداوند یگانه را نپرستیم، و چیزی را شریک او نکنیم، و برخی از ما برخی دیگر را، به جای خداوند یگانه، به خدائی نپذیرد»
این در حالی است که یکی از معضلات عمدهی جوامع کنونی و یکی از آفتهای تعاملات ما انسانها، کنار نهادن نقاط اشتراک و اشتغال به مسایل اختلافی و تفرقه برانگیز است. ما اگرچه در دین، مذهب، نژاد، رنگ، زبان، ملیت و امثال اینها ممکن است متفاوت باشیم، ولی بر اینکه در خلقت و آفرینش همسان، در اصول و ارزشهای انسانی مشترک، و در داشتن آفریدگاری یگانه برابریم، همگی هم رأی هستیم. پس چرا بر این اشتراکات اتفاق نظر نکنیم؟ چه ضرورتی دارد به مسایلی سرگرم شویم که حاصلی جز اتلاف عمر و انرژی، تفرقه، جنگ و جدال و قلع و قمع ندارد؟
نمونهای از حکمت و بردباری پیامبر (ص) در موضوع «صلح حدیبیه» نمایان است که صلح را ترجیح میدهد و آن را حتی به قیمت کوتاه آمدن از مواضعی، میپذیرد: پیامبر (ص) به علی (رض) فرمود: بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم»، سهیل بن عمرو فرستادهی قریش، گفت: ما «رحمن» را نمیشناسیم و فقط بنویسید «بسمک اللهم». همانطور قبلاً نوشته میشود، پیامبر صلی الله علیه و سلم با وجود اصرار اصحاب مبنی بر عدم تغییر آن، پذیرفت و فرمود اشکالی ندارد. سپس حضرت (ص) فرمود بنویسید: هذا ما قاضی محمد رسول الله (این پیمانی است که محمد رسول الله آن را منعقد کرده است)، سهیل گفت: به خدا اگر ما معتقد بودیم شما رسول خدا هستید، مانع زیارت شما نمیشدیم و با شما جنگ نمیکردیم و فقط بنویسید «محمد بن عبدالله»، پیامبر (ص) پذیرفت و دستور داد همانگونه بنویسند.
موضوع دیگری که جای دارد به آن اشاره شود اینست که در تمام جنگهایی که در طول ۲۳ سال نبوت پیامبراکرم (ص) به وقوع پیوستهاند، مجموع کشتهشدگان دو طرف، ۳۸۶ نفر بوده [که حدوداً بر تلفات ناشی از سقوط یک هواپیمای مسافربری است.] نتیجهی دیگری که از این امر قابل برداشت است و قرآن و سنت بر آن مهر تأیید میزنند، اتخاذ استراتژی دفاع ـ و نه هجوم ـ است.
راستی ما در قبال مخالفین خود تا چه اندازه چنین شکیبایی و تحملی داریم؟
آنچه امروز از مسلمانان انتظار میرود، اثبات دگرپذیری اسلام در دو حوزهی گفتمان و عملکرد دینی است. ضروری است مصادیق «دگر پذیری» را در عرصهی عمل به اجرا درآوریم و از ثمرات مبارک آن بهرهمند شویم.
********************************
نویسنده: شفیع جهانگیری
منبع: دگرپذیری چرایی و چیستی/ نویسندگان: طارق رمضان … [و دیگران]/ گردآورنده: صدیق قطبی/ نشر چراغ اندیشه